نقد لابیاپلاستی
نقد لابیاپلاستی
Blog Article
لابیاپلاستی نامی است که به طیف وسیعی از روشها اطلاق میشود که هدف آن کاهش و تغییر شکل بخشی از دستگاه تناسلی خارجی زنان به نام لابیا مینور است. توجه به این نکته مهم است که علاقه فعلی به لابیاپلاستی تنها به چند دهه قبل باز می گردد.
ایده آل های غیر واقعی به دلیل رسانه ها
چندین محقق اجتماعی آن را به افزایش پیشین مشاهده گسترده فیلمها و فیلمهای پورنوگرافیک توسط مردان و زنان از دوران کودکی به بعد مرتبط دانستهاند که دیدگاهی گمراهکننده و اغلب سفت و سخت در مورد اینکه لابیای «عادی» چگونه باید باشد، ایجاد کرده است. بسیاری از مصرف کنندگان پورنوگرافی نمی دانند که عکس ها و سایر رسانه های بصری به شدت با استفاده از ابزارهای مجازی طراحی شده اند تا اندام تناسلی خارجی کاملاً متفاوت از آنچه در واقع به نظر می رسند به نظر برسد.
بنابراین، تقاضا برای لابیاپلاستی معمولاً در بخش اول بر اساس یک ایده غیرواقعی از آنچه طبیعی است، هم از طرف مشتری و هم از جانب دکتری که جراحی را انجام می دهد، است. برای مثال، بسیاری از مردان و زنان ترجیح میدهند که لابیاها مرتب و جمع شده به نظر برسند، بدون اینکه متوجه باشند که بزرگتر شدن لبها ممکن است در واقع به تحریک جنسی و لذت بردن از مقاربت توسط هر دو طرف کمک کند.
اندیکاسیون های درمانی اندک
لابیاپلاستی با وجود اینکه یک روش جراحی است، نشانه های پزشکی واقعی بسیار کمی دارد. این سوال را مطرح می کند که آیا جراحی زیبایی لب باید با ختنه زنان (FGM) طبقه بندی شود.
تعریف FGM بر اساس WHO هر روشی است که شامل برداشتن جزئی یا کامل اندام تناسلی خارجی زن به دلایل غیر درمانی است. ارتکاب، مشوره کردن یا شریک کردن زن یا دختر برای چنین عملی جرم محسوب می شود. بنابراین، برداشتن جزئی لابیاها به طور برجسته تحت این عنوان واجد شرایط است. پس چرا به عنوان ختنه جنسی در نظر گرفته نمی شود، سوالی است که در ذهن بسیاری از ناظران بی غرض وجود دارد.
با این حال، برخی از وبسایتهای دولتی به ارائه مشاوره در مورد جراحی زیبایی لب ادامه میدهند و آن را به عنوان برداشتن جزئی یا تغییر شکل لابیا توصیف میکنند. چه انگیزه صرفاً زیبایی باشد، چه صرفاً کاربردی (که توسط اکثر محققان یک موجودیت بسیار مشکوک تلقی می شود) یا ترکیبی از این دو. قابل توجه است که یک مجله پزشکی مطالعه ای را منتشر کرد که نشان می داد تقریباً همه زنان تحت عمل جراحی برای اهداف غیر درمانی قرار می گرفتند. اضطراب و رنج ناشی از درک نادرست لابیاها به عنوان بیش از حد بزرگ، نشانه درمانی معتبری برای درمان جراحی نیست.
اگرچه شرایط و شاید اهداف متفاوت است، اما مسلم است که نتیجه نهایی یکسان است، به طوری که وب سایت های پزشکی دولتی همان رویه ای را تبلیغ می کنند که توسط بازوی قانونی آنها محکوم می شود. رایج ترین دفاع در برابر در نظر گرفتن لابیاپلاستی به عنوان جزئی از FGM این است که بر روی و به درخواست یک زن بالغ انجام می شود. این واقعیت را نادیده می گیرد که عدم رضایت مسئله اصلی در ختنه زنان نیست، بلکه قطع عضو برای نشانه های غیرپزشکی است.
جایگزینی برای اقدامات بهداشت روانی
مسئله سوم این است که لابیاپلاستی به عنوان راه حلی برای مشکلات سلامت روان که به ایده ثابت در مورد چگونگی ظاهر شدن لابیا مرتبط است، بیش از حد مورد استفاده قرار می گیرد.
اقدامات بهداشت روانی مانند تشویق زنان به درک صحیح یک محدوده طبیعی، به جای یک تصویر ثابت، و پذیرش کامل خود به جای تلاش برای پذیرش دیگران، ممکن است موثرتر از لابیاپلاستی باشد.
در اینجا جراح مسئول سلامت روان زن است و چاقو نوشداروی نهایی برای از دست دادن هویت زن به عنوان یک فرد زنانه است، نه اینکه علت واقعی پریشانی روانی را شناسایی کند و آن را به طور مناسب درمان کند.
عدم کنترل کیفیت
یکی دیگر از مسائل مهم در فقدان کامل کنترل کیفیت در این زمینه نهفته است که مربوط به موارد زیر است:
- چه کسی عمل جراحی را انجام می دهد
- جایی که جراحی انجام می شود
- هر چند وقت یک بار جراحی انجام می شود
- نتایج بلند مدت قابل پیش بینی، هم جسمی و هم ذهنی
- تبلیغاتی که از توقعات و ترس های نادرست اجتماعی که ریشه در هویت زنانه و جنسیت زنان و مردان دارد، بهره می برد.
- حداقل پیگیری و گزارش عوارض جانبی
درست است که بگوییم اندیکاسیون های لابیاپلاستی اندک است و به ندرت وجود دارد و بیشتر تحت تأثیر تبلیغات گمراه کننده یا پیشنهادی قرار می گیرد. انتظارات از آنچه طبیعی است باید با توجه به واقعیت واریانس قابل توجه در دستگاه تناسلی خارجی زنان تجدید نظر شود. جراحان باید تلاش برای ایجاد لابیای کامل را در زمانی که استانداردی برای "کامل" وجود ندارد، بلکه تصویر ثابتی که به صورت مصنوعی به دست آمده است، متوقف کنند.
در نهایت، جراحی نباید جایگزین تلاش شخصی برای حل تعارضات شخصی باشد و همچنین نباید به دلیل قابلیت تجاری و فنی آن تبلیغ شود. وقتی صحبت از جراحی زیبایی تناسلی به میان می آید، زنده بودن مترادف با ضرورت نیست. ترویج درمانی برای یک بیماری، که با متقاعد کردن افراد سالم که از بیماری مورد نظر رنج میبرند، وجود ندارد، پزشکی اخلاقی نیست.
تبلیغاتی که با عرفان شبه زنانه بازی می کند باید به عنوان گمراه کننده محکوم شود و زنان را تنها به عنوان گونه های معیوب یک ایده آل خیالی در نظر می گیرد که با همکاری آنها با جراح "متخصص" به دست می آید. این را می توان صرفاً به عنوان یک صنعت چند میلیون دلاری در نظر گرفت که در تقویت ناامنی زنان رشد می کند.
Report this page